محمدمهدی نوری پور: جو ناآگاه اجتماعی، دانش آموزان را از رشته تحصیلی مورد علاقه شان دور می کند

رشته تحصیلی
نیلوفر و کیانا؛دو دختر مکانیک

نیلوفر و کیانا دو دوست هستند که به دلیل علاقه زیاد به مکانیکی و تعمیر خودرو، کار خود را از شاگردی در یکی از مکانیکی‌های پایتخت آغاز می‌کنند و مکانیکی را برای شغل آینده‌شان انتخاب کرده‌اند. جالب این است که نیلوفر کارشناسی گرافیک و کیانا هم کارشناسی حقوق دارد.

سن این دو دختر ۲۹ سال است و در دوران تحصیل در رشته هایی غیر از مکانیک تحصیل کرده اند. حال اگر مکانیک را برای تحصیل انتخاب می کردند، مطالب تخصصی مکانیکی را فرا می گرفتند.

نیلوفر و کیانا؛دو دختر مکانیک
دختر مکانیک

اکنون جای خوشحالی بسیاری است که هم این دو فرد در حرفه مورد علاقه شان مشغول اند و هم تقریباً برای نخستین باری است که مکانیک دختر داریم و برگی دیگر از توانایی های دختران ایرانی را نشان می دهد.

همواره در هر برهه ای از زمان یک رشته تحصیلی در دوران دبیرستان و دانشگاه مرسوم می شود که عمدتاً زاده ی جو ناآگاه اجتماعی و به دور از تفکر است. معمولاً خانواده ها بدون در نظر گرفتن استعدادها و علایق فرزند، او را راهی رشته ای می کنند که باب میل خودشان است.

در این ماجرا بزرگ ترین قربانیان دانش آموزان هستند که باید برخلاف میل و علاقه ی خود در مسیری گام بردارند که برایشان خوشایند نیست. توانایی ها، استعدادها، خلاقیت ها و احساس رضایت از جمله مواردی هستند که در دانش آموز قربانی از بین می روند.

بدون شک، موفقیت و سربلندی نیازمند ریسک پذیری و احساس مسئولیت در کار و فرایند تحصیل است. هنگامی که فرد در مسیری است که آن مسیر پاسخگوی علایق و استعدادهایش نیست، قطعاً این عوامل از بین می رود و به موفقیت نمی رسد.

مصداق این موضوع، گرایش بیش از حد و ناآگاهانه به سمت رشته های علوم تجربی از جمله پزشکی است. مطمئناً پزشکی از شغل های بسیار شریف، مهم و ارزشمند است و از نظر شأن اجتماعی و درآمد هم در جایگاه مطلوبی قرار دارد. اما باید کسانی وارد به این رشته شوند که به آن علاقه مند هستند نه اینکه صرفاً به دلیل شأن آن در جامعه باشد. بدون تردید، پزشکی که علاقه اش به رشته پزشکی نباشد، پزشک موفقی نخواهد بود و حتی ممکن است از لحاظ درآمد هم تضمین نباشد.

خیلی از دانش آموزان در رشته مورد نظر خانواده و جامعه پذیرفته نمی شوند و به ناچار به رشته ای غیر مرتبط می روند. بعد از گرفتن مدارک دانشگاهی همچون کارشناسی، به دلیل اینکه اکنون کنترل خانواده و جو اطراف از روی آنها برداشته شده است، مدرک کارشناسی ارشدشان را در رشته ای نزدیک تر به علاقه شان تحصیل می کنند و اکثراً در آن رشته موفق تر هستند.

گروهی دیگر از آنها هم بعد از مدتی تحصیل در دانشگاه مجدداً در آزمون ورودی دانشگاه ها شرکت می کنند تا به رشته مورد علاقه شان بروند یا برخی دیگر به کسب و کارها وارد می شوند گویا مدتی را برای گذراندن در رشته ای که مورد علاقه شان نیست، بدهکار بوده اند.

علت مهم دیگری که در انتخاب نادرست مسیر تأثیر دارد، ترس است. این ترس، ترسی کاذب است که تعداد زیادی از دانش آموزان ما را دچار خود کرده است و آن هم ترس از شکست است. دانش آموزان از این می ترسند که مبادا چون برخلاف عقیده ی جامعه پیش برویم، شکست بخوریم و به موفقیت نرسیم. البته که باید در انتخاب رشته، حرفه و به طور کلی همه موارد مهم زندگی مشورت کرد اما مشورت با افراد متخصص و موفق نه گوش سپردن به گفته های منفی و مسموم افراد ناآگاه.

مگر می شود که کسی به دنبال علاقه اش برود و شکست بخورد؟! فرقی که بین افراد موفق و غیر موفق این است که افراد موفق ریسک پذیرند و به دنبال علاقه شان می روند. مانند فردی که می شناسم که علاقه اش رشته مهندسی کشاورزی بود و با هدف تحول کشاورزی وارد این رشته شد و اکنون در این زمینه موفق است و بسیاری از شرکت های داخلی و خارجی او را به کار می گیرند.

کسی که گام در مسیر مورد علاقه اش بگذارد، همواره رضایتمند است و احساس خوشبختی می کند. بنابراین باید جسورانه و بدون ترس، با توکل بر خداوند متعال و با هدف خدمت به انسان ها، گام در مسیری بگذاریم که مورد علاقه مان است تا هم خادم دین، کشور و مردم باشیم و هم از عهده فراز و فرود های زندگی بر بیاییم.

پایان/

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید